پدر چرا توی خانه مانده است؟/نویسنده نادر ابراهیمی؛تصویرگر کبری ابراهیمی.دفتر ادبیات انقلاب اسلامی: قصه کودک و نوجوان؛. قصه های انقلاب برای بچه ها و نوجوان ها؛1پشت جلد به انگلیسی: Nader Ebrahimi. why is the father staying at homeبا موضوع:داستان های فارسی -- ادبیات کودکان و نوجوانان -- قرن ۱۴در طلوع آزادی/حمیدرضا شاهآبادی.عنوان روی جلد: در طلوع آزادی: ... گزارشی از وقایع روزهای ۲۱ و ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ عنوان دیگر: در طلوع آزادی: ... گزارشی از وقایع روزهای ۲۱ و ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ عنوان دیگر: گزارشی از وقایع روزهای ۲۱ و ۲۲ بهمناین کتاب به مناسبت یکصدمین سال تولد امام خمینی منتشر شده است.۱۳۵۷بیزبوشاهی استمیروخ = ما این شاه را نمیخواهیم : گزارشی از واقعه ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ - تبریز/حمیدرضا شاهآبادی.عنوان دیگر: گزارشی از واقعه ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ - تبریزیک روز تاخیر: مجموعه داستان/تالیف مرضیه علیشاهی.ص. ع. لاتینی شده:Marzieh Alishahi. yek rooz takhirبا موضوع :ایران -- داستان -- تاریخ -- انقلاب اسلامی، ۱۳۵۷مدرک جرم/نویسندگان غلامرضا آبروی ... [و دیگران], تصویرگر فرهاد جمشیدی.با موضوع:خمینی روح الله رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ۱۲۷۹ - ۱۳۶۸ -- داستان های کودکان و نوجوانانداستان های کوتاه فارسی -- مجموعه ها -- قرن ۱۴سیب و آرزو : قصه های زندگی امام خمینی (س) برای کودکان و نوجوانان/بازنوشته حسین فتاحی؛تصویرگر اکبر نیکان پور.عنوان دیگر: قصه های زندگی امام خمینی (س) برای کودکان و نوجوانانبا موضوع: خمینی روح الله رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ای, ...ادامه مطلب
معرفی کتاب شاهرخ حر انقلاب کتاب شاهرخ حر انقلاب زندگینامه و خاطرات شهید شاهرخ ضرغام است که به همت گروه فرهنگی انتشارات شهید ابراهیم هادی گردآوری شده است. درباره کتاب شاهرخ حر انقلاب شاهرخ ضرغام از فرماندهان ۸ سال دفاع مقدس بوده است. او پیش از انقلاب به لات مشهور بوده است و حتی ساواک از او و همقطارانش چندین مرتبه برای سرکوب مردم کمک خواسته بود، اما پس از انقلاب تغییر رویه میدهد و «حر انقلاب» لقب میگیرد. شاهرخ پس از توبه دیگر به سمت گناهان گذشته نمیرود. برای کسی هم از گذشتهٔ سیاهش نمیگوید و هر زمانی هم که یادی از آن ایام میشود، با حسرت و اندوه میگوید: غافل بودم. معصیت کردم. اما خدا دستم را گرفت. کتاب شاهرخ حر انقلاب روایت زندگی این مرد عجیب و پرماجرا است.بخشی از کتاب شاهرخ حر انقلاب«خورشید اولین روز زمستان سال ۱۳۲۸ شمسی طلوع کرده. این صبح خبر از تولد نوزادی میداد که او را شاهرخ نامیدند. مینا خانم مادر مؤمن و با تقوای او بود و صدرالدین پدر آرام و مهربانش.دومین فرزندشان به دنیا آمده. این پدر و مادر بسیار خوشحالاند. آنها به خاطر پسر خوب و سالمی که دارند شکرگزار خدایند.صدرالدین شاغل در فعالیتهای ساختمانی و پیمانکاری است. همیشه هم میگوید:اگر بتوانیم روزی حلال و پاک برای خانواده فراهم کنیم، مقدمات هدایت آنها را مهیا کردهایم.او خوب میدانست که پیامبر اعظم (ص) میفرماید: عبادت ده جزء دارد که نُه جزء آن به دست آوردن روزی حلال است.۱روز بعد از بیمارستان دروازه شمیران تهران مرخص میشوند و به منزلشان در خیابان پیروزی، خیابان نبرد فعلی میروند.این بچه در بدو تولد بیش از چهار کیلو وزن دارد. اما مادر، جثهای دارد ریز و لاغر. کسی باور نمیکرد که این بچه، فرزند این مادر باشد.چهل رو, ...ادامه مطلب